016

خوش به حال اونایی که تو سرمای زمستون تو اتاقشون ، از گرما خوابشون نمی بره . خوش به حال اونایی که پدر و مادرشون زنده ن ولی بهشون پول تو جیبی نمیدن . خوش به حال اونایی که با دوستشون قهر می کنن و خودکشی می کنن ، با قرصایی خودکشی می کنن که ما واسه یه دونشون کلی عذاب می کشیم . خوش به حال اونایی که خیارشورا و گوجه های وسط ساندویچاشونو میندازن دور . خوش به حال اونایی که تهِ پیتزاشونو نمی خورن . خوش به حال اونایی که با ماشین باباشون تصادف می کنن . خوش به حال اونایی که گوشی موبایلشون دوربین نداره . حتا خوش به حال اونی که داره حرفای منو رو کاغذ می نویسه و خوش به حال تویی که می تونی بخونیش !

015

خودشو پاره کرده بود که " نوروز " یه سنت ایرانی و آریایی و خیلی خیلی قدمت داره . خیلی قبل تر از ورود اسلام به ایران . حالا کنار سفره هفت سینش " قرآن " گذاشته .

شاد باشید

دست از گمان بدار! 
با مرگ نحس پنجه میفکن! 
بودن به از نبود شدن، خاصه در بهار. 

 

ا.بامداد 

 

 

014

یه قطره خون چکید رو برف و فهمیدم که آره اوضاع خرابه رفیق . خودمو کشوندم یه گوشه و تکیه دادم به دیوار سعی کردم جلوی خونریزی رو بگیرم ولی خیلی احمقانه بود . هیشکی دور و برم نبود . یه نیم ساعتی گذشت و حسابی کرخت شده بودم . شروع کردم به نوشتن واسه خونواده ام . هی مثل اینکه یه صداهایی میاد ! آره ، خود حرومزاده شونن . بهتره خودمو بزنم به مردن . دارن نزدیک و نزدیک تر میشن ، داره میرسه بهم . ببین آشغال باور کن من مرده ام بیخیال اون تیر خلاص شو و از من یکی بگذر . رسید بالا سرم . جوون اون مادر هرزه ت بی خیال من یکی شو بذار دوباره بتونم خونواده ام رو ...

013

هرچی زد روشن نشد . بهش گفتم - کبریت می خوای ؟‌ - گفت - آره - روشن کردم براش و گفتم - چرا می کشی ؟‌ - گفت - چی سیگار ؟‌ - گفتم - آره - خندید و گفت - بهش احتیاج دارم - گفتم - بهش احتیاج داری و می سوزونیش ؟ - گفت - بدبختی همین جاس - گفتم - اونم آتیشت می زنه ؟ - گفت - شاید ، میگن - گفتم - تو مریضی - هیچی نگفت . سیگارش که تموم شد یکی دیگه واسش روشن کردم .

012

عطر تحریک کننده . داروی افزایش طول . فقر و فحشا . کی بورد ژله یی . سریال لاست با زیرنویس . سی دی آموزش پیانو . قرآن را با صوت بخوانید . دانلود قهوه تلخ . اسپری تاخیری . عکسهای مهناز افشار . ورود آقایان ممنوع . پارتی استقلال . ویندوز 8 !

011

بازی تموم شد . همون جور که می خواستی . تو بردی و من باختم . آخه تو خوب بلد بودی و من ناشی بودم . حالا بیا یه دست دیگه بازی کنیم . این دفعه من میشم اونی که نارو می زنه .

010

یه سالی میشه که از مدرسه زدم بیرون و تو یه مزرعه کار می کنم . هی رفیق که لباسای قشنگ قشنگ می پوشی و هر روز صب موهاتو آب و شونه می کنی و مامانت یه کلوچه کَره یی میذاره تو کیفت تا زنگ تفریح با دوستات بشینید دور هم و بگید و بخندید و کلوچه بخورید . یادت باشه نَباهاس هیشکی رو نیمکت من بشینه . وگرنه وقتی دارم گندمارو آسیاب می کنم می شاشم توش تا جای کلوچه کَره یی ، مامانت کلوچه شاشی بذاره تو کیفت . 

  

1000N

تو قطره قطره اون مرواریدارو می ریختی و من آجر آجر دیوارو با کله ام می لرزوندم . تو دنیا دنیا می خندیدی و من زار زار بغضامو می شکوندم . تو کرورها کرور دور می شدی و من با هر قدم می مردم . تو رفتی و زنده شدی من موندم و مردم . 

009

مدرسه که می رفتم " خیام " زیاد می خوندم . بعد همون شد که فکر کنم منم می تونم یه چیزایی بنویسم . ولی خیالی بود بس واهی ، بگذریم . اولین چیزی که نوشتم واسه بابام بود ، اون موقع ها رابطه م باهاش خیلی شیکر آب بود . اما نمی دونم چرا انقدر تو اون نوشته دوستش داشتم ، حیف شد ندارمش دیگه . الان اگه یه مو از سرش کم شه می خوام دنیا نباشه .  

 

خیلی ها شبیه نوشته هاشونن که هیچوقت کسی نخونده .  

خیلی هام شبیه نوشته هاشون نیستن که همه خوندن .