014

یه قطره خون چکید رو برف و فهمیدم که آره اوضاع خرابه رفیق . خودمو کشوندم یه گوشه و تکیه دادم به دیوار سعی کردم جلوی خونریزی رو بگیرم ولی خیلی احمقانه بود . هیشکی دور و برم نبود . یه نیم ساعتی گذشت و حسابی کرخت شده بودم . شروع کردم به نوشتن واسه خونواده ام . هی مثل اینکه یه صداهایی میاد ! آره ، خود حرومزاده شونن . بهتره خودمو بزنم به مردن . دارن نزدیک و نزدیک تر میشن ، داره میرسه بهم . ببین آشغال باور کن من مرده ام بیخیال اون تیر خلاص شو و از من یکی بگذر . رسید بالا سرم . جوون اون مادر هرزه ت بی خیال من یکی شو بذار دوباره بتونم خونواده ام رو ...

نظرات 5 + ارسال نظر
Dear Drunk پنج‌شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:23 ب.ظ http://dear-drunk.blogspot.com

Qu Qu ~ Bang Bang

u shot me down , I hit the ground

الیکو بانو پنج‌شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 06:59 ب.ظ http://www.elikobanoo.blogsky.com


گلوله ای حرامت کرد یا تو حرام شدی ؟ ؟ ؟

کاش به هرزه گی های مادرش قسمش میدادی شاید فرصتی میگرفتی ...

جفتش . قسم دادم ولی تو دلم .

ع.خ جمعه 27 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:53 ق.ظ http://www.jump.blogsky.com

من میخوام قذافی رو با دستام خفه کنم جلو چش مادر هرزه اش!

خیلیا تو صفن.

سوتین صورتی سه‌شنبه 2 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:33 ب.ظ http://kasimeslhichkas.blogsky.com

انگار این بارقسم به جان مادر هم کافی نبود
کاش به معشوقه ای چیزی قسم می خوردی

فایده نداره چون قرار بود اگه زنده بمونم به مادر و معشوقه ش تجاوز کنم .

مرجان چهارشنبه 3 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 07:24 ب.ظ http://www.radepayekhis.mihanblog.com

شاید مردن خیلی بهتر از موندن و دیدن بدیای این دنیا باشه!
دنیا که بد نیست و نبود ما اومدیم و خرابش کردیم.
یه سریا فک کردن بی رنگ شده با خون مردم رنگش کردن!

مردن خوبه ولی به موقعش . قبل از اینکه بمیریم خیلی کارا هست که باید انجامشون داد .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد