008

بهم اینجوری نگاه نکن . منو نریدن ، رنگ پوستم این رنگیه ! ولی خدا می دونه که خونم از تو قرمز تره . اینو وقتی فهمیدم که چارتا از پسر عموهامو جلو چشام سر بریدن . آخ که چه رنگی داشت خونشون . پنداری همه این گل سرخا مدیونشونن .  آره اونارم مثل من ریده بودن .

007

قبل از اینکه بخوام بمیرم ، می تونم برم سر اون مجسمه گندههِ که وسط میدون شهر و یه چیزی بگم به همه آدمای بی خبر که مثل مورچه های کارگر اینور اونور میرن ؟ اگه بهم اجازه بدی که خیلی سپاسگزارتم می شم رفیق ، اگه اجازه ندی هم ، طوری نیست . چون منم چیز خاصی نمی خواستم بگم فقط می خواستم از بالای اون مجسمه بپرم پایین تا یه پروازی کرده باشم آخه قولشو به خودم داده بودم. 

 

اگرم نشد که هیچ ، ما از این قولا به خودمون زیاد دادیم.

006

ببین رفیق بذار یه رازی رو بهت بگم . دلخور نشو ولی اون سنگی که گرفتی دستتو باید بذاری لای پات ، اونوقته که می تونی کوه ها رَم جا به جا کنی .

005

کی میدونه شاید منم یه روزی بتونم برم اون بالا واستم و همه ی اون خوشگلا که اون پایین دارن هیکلای خیسشونو می جنبونن برام غش و ضعف کنن . من واسه اون روز صبر نمی کنم و همین الان از خونه می زنم بیرون و میرم یکی از اون ظریف مریفاشو دست و پا می کنم و بهش می گم با هر صد دلاری یه بار برام غش کنه . آره اونم یه کم ناز می کنه ولی خدا می دونه که صد دلاری باهاش چه کارا که نمی کنه . آخه اونم مث من یه رویاهایی داشته .  

 

اگه تو خرجای دم دستیت صد دلار گُمه ؛ ولی رفیق صد دلار واسه ما خـعلیه.

004

هرکاری کردم نتونستم جلوی خودمو بگیرم. با اینکه زیاد حال نمی کنم راجع به این موضوعات نخ نمای سرکاری حرف بزنم. ولی این یارو که الان داشت عربده می کشید " فلانی و فلانی اعدام باید گردند " می خوام ببینم ؛ بواسیری ، فتخی چیزی یا اتفاقی نمی افته براش ؟ خیلی داشت زور میزد آخه ! گمون نکنم دیشب زنش حسابی سر و ته شو بهم مالونده . ول کن اونارو خودت الان پاره میشی عزیزم، تو که میکروفن ، رادیو ، تلویزیون ، روزنامه ، ماهواره ، اینترنت و همه چیز دستته چرا دیگه انقدر داد می زنی ؟

 

 

003

بدترین حالت وقتیه که با صدای تلفن از خواب بیدار میشم و بهترین حالت هم وقتیه که با صدای تلفن از خواب بیدار میشم . همه ش بستگی به اون ور خط داره .  

 

ولی کلا وقتی دو دستی بالشمو بغل می کنم و دارم باهاش تانگو می رقصم حال نمی کنم یه مزاحم زنگ بزنه حتا اگه "تیا کارر" باشه.

002

امروز همش به خودم گفتم یادت نره ، یادت نره . صبح که از خونه زدم بیرون و رفتم تو یه کافه نشستم برام فرق نمی کنه کجا باشه چون زیاد با " کافه ی همیشگی " حال نمی کنم. قهوه می خورم ، آره ایتالیایی ، اسپرسو ، لاته ، و هر چی که باشه برام فرق نمی کنه که حتما " همون قهوه ی همیشگی "رو  بدم بره پایین . همینجور که داشتم روزنامه های امروز می خوندم هی با خودم تکرار می کردم یادت نره ، یادت نره . از کافه زدم بیرون و یه سیگار از یه بابایی قرض کردم و برام فندک روشن کرد و منم یه نگاه کردمش گفتم تو باید آدم خوبی باشی بعدم خندید و رفت ، همینجور که می رفت با خودم می گفتم آدمای خوب هنوزم پیدا می شن پس یادت نره ، یادت نره . هی عاشق این هوای سرد و کثافتم اصلا انگا همه چی داره دست به دست هم میده واسه امروز؛ پس یادت نره ، یادت نره . تا ظهر تو خیابونا چرخیدم و گشنه م شد یکی از رفیقام بهم زنگ زد که امروز برنامه ت چیه ؟ منم بهش گفتم و اونم کلی حال کرد و بهم گفت : پس پاشو بیا بریم باهم ناهار بخوریم و بعدشم تا آخرش با هم باشیم . گفتم آره ، اینجوری خعلی بهتره ! اینجوری یادمم نمی ره . خلاصه ناهارو خوردیم و  کلی چرت و پرت گفتیم و خندیدیم . همینجوری که می خندیدم با خودم می گفتم یادت نره ، یادت نره ! خلاصه تا غروب با هم ول چرخیدیم و حرف زدیم غروب که شد کم کم موقعش بود . بالاخره یادم موند که امروز باید قاطی یه عده آدم دیگه چندتا شعار و بد و بیراه بار یه آدم دیگه بکنیم و یه وقتی بگذرونیم.  اینجوری روزمو گذرندوم و برگشتم خونه لم دادم جلو تلویزیون . کلی هم با خودم حال کرده بودم که یادم نرفت .  

 

خوب شد امروز غروب یادم موند وگرنه کلی حوصله م سر می رفت.

001

باهاس لنگ ظهر از خواب بیدارم شم و با یه شورت بوکسر برم سر یخچال و یه آبجو تگری واسه خودم باز کنم. باهاس پیام های ظبط شده رو انسرینگ ماشین تلفنو گوش بدم و به همه شون بگم خفه شید. حتا اگه کسی هم پیامی نذاشته باشه که معمولا اینطوریه . بعدشم یه سیگار رول کنم و با تموم وجودم بهش پک زنم. آره این رقص مستونه ی دود و خیلی دوست دارم . هی پسر باید یه گشتی تو خیابونای هارلم بزنم و یه دونه از اون شاستی بلنداشو جور کنم و ببرمش تو یه بار تا حسابی مستش کنم ،  بعدشم باهاش یه معرکه راه بندازم تا همه بفهمن که من کی ام و خودشونو جمع و جور کنن .

 

آره رفیق من یه پسر بچه سیزده سالم که حالا حالا ها باید مشق بنویسم !