شاد باشید

دست از گمان بدار! 
با مرگ نحس پنجه میفکن! 
بودن به از نبود شدن، خاصه در بهار. 

 

ا.بامداد 

 

 

014

یه قطره خون چکید رو برف و فهمیدم که آره اوضاع خرابه رفیق . خودمو کشوندم یه گوشه و تکیه دادم به دیوار سعی کردم جلوی خونریزی رو بگیرم ولی خیلی احمقانه بود . هیشکی دور و برم نبود . یه نیم ساعتی گذشت و حسابی کرخت شده بودم . شروع کردم به نوشتن واسه خونواده ام . هی مثل اینکه یه صداهایی میاد ! آره ، خود حرومزاده شونن . بهتره خودمو بزنم به مردن . دارن نزدیک و نزدیک تر میشن ، داره میرسه بهم . ببین آشغال باور کن من مرده ام بیخیال اون تیر خلاص شو و از من یکی بگذر . رسید بالا سرم . جوون اون مادر هرزه ت بی خیال من یکی شو بذار دوباره بتونم خونواده ام رو ...

013

هرچی زد روشن نشد . بهش گفتم - کبریت می خوای ؟‌ - گفت - آره - روشن کردم براش و گفتم - چرا می کشی ؟‌ - گفت - چی سیگار ؟‌ - گفتم - آره - خندید و گفت - بهش احتیاج دارم - گفتم - بهش احتیاج داری و می سوزونیش ؟ - گفت - بدبختی همین جاس - گفتم - اونم آتیشت می زنه ؟ - گفت - شاید ، میگن - گفتم - تو مریضی - هیچی نگفت . سیگارش که تموم شد یکی دیگه واسش روشن کردم .

012

عطر تحریک کننده . داروی افزایش طول . فقر و فحشا . کی بورد ژله یی . سریال لاست با زیرنویس . سی دی آموزش پیانو . قرآن را با صوت بخوانید . دانلود قهوه تلخ . اسپری تاخیری . عکسهای مهناز افشار . ورود آقایان ممنوع . پارتی استقلال . ویندوز 8 !

011

بازی تموم شد . همون جور که می خواستی . تو بردی و من باختم . آخه تو خوب بلد بودی و من ناشی بودم . حالا بیا یه دست دیگه بازی کنیم . این دفعه من میشم اونی که نارو می زنه .

010

یه سالی میشه که از مدرسه زدم بیرون و تو یه مزرعه کار می کنم . هی رفیق که لباسای قشنگ قشنگ می پوشی و هر روز صب موهاتو آب و شونه می کنی و مامانت یه کلوچه کَره یی میذاره تو کیفت تا زنگ تفریح با دوستات بشینید دور هم و بگید و بخندید و کلوچه بخورید . یادت باشه نَباهاس هیشکی رو نیمکت من بشینه . وگرنه وقتی دارم گندمارو آسیاب می کنم می شاشم توش تا جای کلوچه کَره یی ، مامانت کلوچه شاشی بذاره تو کیفت . 

  

1000N

تو قطره قطره اون مرواریدارو می ریختی و من آجر آجر دیوارو با کله ام می لرزوندم . تو دنیا دنیا می خندیدی و من زار زار بغضامو می شکوندم . تو کرورها کرور دور می شدی و من با هر قدم می مردم . تو رفتی و زنده شدی من موندم و مردم . 

009

مدرسه که می رفتم " خیام " زیاد می خوندم . بعد همون شد که فکر کنم منم می تونم یه چیزایی بنویسم . ولی خیالی بود بس واهی ، بگذریم . اولین چیزی که نوشتم واسه بابام بود ، اون موقع ها رابطه م باهاش خیلی شیکر آب بود . اما نمی دونم چرا انقدر تو اون نوشته دوستش داشتم ، حیف شد ندارمش دیگه . الان اگه یه مو از سرش کم شه می خوام دنیا نباشه .  

 

خیلی ها شبیه نوشته هاشونن که هیچوقت کسی نخونده .  

خیلی هام شبیه نوشته هاشون نیستن که همه خوندن .

008

بهم اینجوری نگاه نکن . منو نریدن ، رنگ پوستم این رنگیه ! ولی خدا می دونه که خونم از تو قرمز تره . اینو وقتی فهمیدم که چارتا از پسر عموهامو جلو چشام سر بریدن . آخ که چه رنگی داشت خونشون . پنداری همه این گل سرخا مدیونشونن .  آره اونارم مثل من ریده بودن .

007

قبل از اینکه بخوام بمیرم ، می تونم برم سر اون مجسمه گندههِ که وسط میدون شهر و یه چیزی بگم به همه آدمای بی خبر که مثل مورچه های کارگر اینور اونور میرن ؟ اگه بهم اجازه بدی که خیلی سپاسگزارتم می شم رفیق ، اگه اجازه ندی هم ، طوری نیست . چون منم چیز خاصی نمی خواستم بگم فقط می خواستم از بالای اون مجسمه بپرم پایین تا یه پروازی کرده باشم آخه قولشو به خودم داده بودم. 

 

اگرم نشد که هیچ ، ما از این قولا به خودمون زیاد دادیم.