باهاس لنگ ظهر از خواب بیدارم شم و با یه شورت بوکسر برم سر یخچال و یه آبجو تگری واسه خودم باز کنم. باهاس پیام های ظبط شده رو انسرینگ ماشین تلفنو گوش بدم و به همه شون بگم خفه شید. حتا اگه کسی هم پیامی نذاشته باشه که معمولا اینطوریه . بعدشم یه سیگار رول کنم و با تموم وجودم بهش پک زنم. آره این رقص مستونه ی دود و خیلی دوست دارم . هی پسر باید یه گشتی تو خیابونای هارلم بزنم و یه دونه از اون شاستی بلنداشو جور کنم و ببرمش تو یه بار تا حسابی مستش کنم ، بعدشم باهاش یه معرکه راه بندازم تا همه بفهمن که من کی ام و خودشونو جمع و جور کنن .
آره رفیق من یه پسر بچه سیزده سالم که حالا حالا ها باید مشق بنویسم !
اول بگم اول . نه فقط واسه این پست واسه کل وبلاگ !
راستی باهاس یعنی چی ؟
آره باهاس همون عامیانه ی بایستی ، خیلی عامیانه .
this is a kharejian?
مگه فرقم داره ؟ ایرونیاش که بیشتر حال میده.
ته این پست منو یاد یه آهنگی انداخت!البته نه ایرانی.جالب بود و گند!منم یه دختر نوزده سالم که باید حالا حالاها این گورستونی که زبونشونم نمیفهمم خودمو جر بدم!
راستی حتما قبلان سر میزدی که اسم بلک هومر رو میدونی!دیگه طنزم تلخ نیست،به این نتیجه رسیدم که هیچ طنزی ندارم که بخواد تلخ باشه ...فقط زر یامفت میزنم!
آره قبلا سرها که نمی زدم .
بشین مشقتو بنویس! هر روز.
می نویسم هر روز هر ساعت . ولی گوشه ی اون بیست لعنتی رو هم نمی بینم. بس که مشقام خط خطیه .
ننویس! منکه مشقامو نوشتم درسمم خوب خوندم به جایی نرسیدم!
چاره یی نیست . همه می نویسن من هم مثل همه .
هی پسر شاید تو هم یکی از اون آدمای معرکه ای ~
منم اون شعرای لعنتی رو خوندم ~
ها !